اینکه شهروندان در کوچه پسکوچههای شهر احساس ناامنی نکنند یا پیش از رفتن به مسافرت دلهره دزد و خانه را نداشته باشند از جمله حقوقی است که تمامی دولتها موظف به برقراری آن هستند.
حتی اگر بپذیریم که برخی افراد مجرم بالفطره هستند، باز هم از میزان مسئولیت دولت در حفظ امنیت و حقوق شهروندی کم نمیشود.در اینکه ایجاد امنیت شهروندان در کشور ما مسئله بین بخشی است هیچ شکی نیست، اما اینکه مسائل بین بخشی به هر حال باید سر و سامان بگیرد نیز بر هیچکس پوشیده نیست.
پلیس و نیروی انتظامی، قوه قضاییه و دادگستری، نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی و نمایندگان مجلس در تصویب قوانین و وزارت کشور در بخش نظارت و مدیریتی، همه و همه باید در تامین امنیت تلاش کنند و از انداختن توپ به زمین دیگران پرهیز کنند.
پیشگیری، بهتر از درمان
پس از گذشت سالها بالاخره شعار پیشگیری بهتر از درمان است در بخش سلامت کشورما هم دارد آهسته آهسته جا میافتد، مهمترین عاملی که توانسته دولت را ناچار به پذیرش این شعار بکند، شاید همانا کاهش در هزینهها بوده بهطوری که دولتها پذیرفتهاند هزینهای که برای پیشگیری از بیماری شهروندان میشود بسیار کمتر از هزینهای است که به هنگام بیماری مردم روی دست دولت گذاشته میشود.
پیشگیری، پیش از جرم
اگر پیشگیری از جرم را نیز کم هزینهتر از مجازات و نگهداری از مجرمان بدانیم، ناچاریم بپذیریم که در پیشگیری از وقوع جرم باید تلاش کنیم.
محمد فرجیها، مدرس دانشگاه تربیت مدرس، در این باره میگوید:تا مدتها پیش تصور بر این بود که برای کنترل جرم و جلوگیری از افزایش مجرمان باید مجازات سختتری را در نظر گرفت تا با سنگین شدن کفه مجازات، مجرمین تمایل و جرأت کمتری برای ارتکاب جرم داشته باشند، اما این نظریه دیری نپایید. در طول 4-3 دهه گذشته پژوهشها نشان داد که افزایش شدت مجازات، تاثیری بر کاهش یا کنترل جرم ندارد.
به گفته او، با رد اثر افزایش جرم در واقع در دیگری برای بازدارندگی افراد در وقوع جرم گشوده شد.استادیار حقوق جزا و جرمشناسی با اشاره به گشایش بحث پیشگیری برای کنترل جرم افزود:در ادبیات پیشگیری بحث به صرفه بودن حاکم است، رشد و گسترش این نظریه سبب شد تا برای کنترل جرم نیز از روشهای پیشگیری استفاده شود و با تکیه بر عوامل بروز جرم برای از بین بردن زمینههای گوناگون برنامهریزی شود.
به گفته او در وقوع جرم 3 عامل اساسی مؤثر است. نخست: ما با گروهی از افراد مواجه هستیم که مستعد ارتکاب جرماند، دوم: شناسایی اهداف مجرمان است و سوم: راههایی که مجرم را به هدف نزدیک میکند.
برنامهریزی برای پیشگیری در دستههای 3گانه فوق از طریق شناسایی افراد مستعد و برگزاری برنامهها و آموزشهای خاص برای این گروه بهویژه در سالهای مدرسه است. این برنامهها میتواند شامل برگزاری جلسات متعدد میان اولیا و معلمان کودک و نوجوان باشد تا از این طریق راههای عملی برای جلوگیری از گسترش ویژگیهای مجرمانه در فرد شناسایی و راههایی برای کنترل آنها در پیش گرفته شود تا خشونت کودک، کنترل شده و مهارت لازم برای رویارویی با مشکلات به او آموزش داده شود.
راه دیگر شناسایی، اهداف و حفاظت از آنهاست و سوم ایجاد مانع بر سر راه دسترسی مجرم به اهداف است.
فرجیها معتقد است: از بین بردن مصادیق بینظمی در سطح شهر نیز باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد. ناهنجاریهای ظاهری که به واسطه وجود ساختمانهای مخروبه یا خودروهای فرسوده رها شده در کوچههای شهر در منظر شهروندان بینظمی را رواج میدهد و میتواند یکی از عوامل مؤثر بر گسترش هرج و مرج باشد.